جدول جو
جدول جو

معنی چار زیر - جستجوی لغت در جدول جو

چار زیر
نام محلی کنار راه کرمانشاه و قصر شیرین میان شاه پسند و حسن آباد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارزیر
تصویر ارزیر
قلع، فلزی نرم و نقره ای رنگ که قابل تورق و سخت تر از سرب است و در دمای ۲۳۱ درجه سانتی گراد ذوب می شود و خالص آن در طبیعت پیدا نمی شود و همیشه مرکب با اکسیژن و گوگرد است، برای ساختن قاشق و چنگال و چیزهای دیگر و سفید کردن ظرفهای مسی به کار می رود، با بسیاری از فلزات نیز ترکیب می شود و آلیاژ می دهد، رصاص، ارزیز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چتر زر
تصویر چتر زر
کنایه از آفتاب، طاووس فلک، چراغ روز، چتر نور، غزاله، طاووس مشرق خرام، سپر آتشین، طاس زر، چتر زرّین، چتر روز، خایه زر، گیتی پرور، خایه زرّین، طرف دار انجم، طاووس آتش پر، اسطرلاب چهارم، چراغ سحر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زار زار
تصویر زار زار
با سوز و اندوه شدید مثلاً زار زار گریستم
زار زار سوختن: به خواری و زبونی آتش گرفتن و سوختن
زار زار کشتن: با ذلت و خواری و زبونی کشتن
زار زار نالیدن: ناله کردن از سوز دل، سخت نالیدن، برای مثال بلبلی زار زار می نالید / بر فراق بهار وقت خزان (سعدی۲ - ۶۶۲)
فرهنگ فارسی عمید
دهی جزء دهستان حومه بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 2 هزارگزی شمال باختری رودسر نزدیک دریا، جلگه، مرطوب، با 838 تن سکنه، آب آن از نهر پلرود، محصول آنجا برنج و غلات و کنف و بنشن و ابریشم، شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد، (فرهنگ جغرافیائی ج 2)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
اصطلاحی در بازی آس. اصطلاح بازی ورق. چارصورت از قبیل چار شاه و چار بی بی و چار سرباز و چار آس، چار ورق ده خال. چار لکات
لغت نامه دهخدا
(چَ رِ زَ)
کنایه از آفتاب باشد. چتر زرین. (انجمن آرا) (آنندراج). برای آفتاب استعمال کنند. (از فرهنگ نظام). چتر روز. چتر سحر:
بی جوش خون ز موکب ساغر گذشته ایم
بی چتر زر چو لشکر آتش دویده ایم.
خاقانی.
رجوع به چتر روز و چتر زرین شود
لغت نامه دهخدا
(زَ بَ)
از دهات جلگۀ هرون آباد دومنزلی کرمانشهان است. (از مرآت البلدان ج 4 ص 133)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان حومه بخش اهرم شهرستان بوشهر که در 14 هزارگزی شمال اهرم و 6 هزارگزی خاور کوه قلعه دختر واقع شده است، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 374 تن سکنه دارد، آبش ازچاه، محصولش غلات، خرما و تنباکو، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(هَِ)
زمین (در زمین) همواری که در نشیب و فراز نباشد بعمق شصت گز بلند (کنند) و آن را مشبک سازند و در آن نشینند تا کیفیت افلاک و نجوم دریابند. چاه ستاره جو، مرادف این است. (آنندراج). جای زیج نشستن ستاره شناس:
از شرم ارتفاع فرو رو به چاه زیچ
اخترشناس طالع واژون خویش باش.
استاد (از آنندراج).
رجوع به چاه ستاره جو شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از کار زار
تصویر کار زار
کار (جنگ) زار میدان جنگ، جنگ حرب محاربه مقاتله: (دگر گشت خواهد همی روزگار چه نیکوتر از مرگ در کارزار ک) (دقیقی)
فرهنگ لغت هوشیار
حیوانی که بار را حمل کند باربر، ارابه کشتی و اتومبیل باری، هودج کجاوه عماری، ماده هر حیوان
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که بکاری می پردازد آنکه مباشر کاری شود، سنگ محکم یا ستون سنگی استواری که در ساختن عمارت بکار برند. یا کار گیر بنا. سنگی محکم که بدان ساختمانی بنا کنند، نوعی پارچه درشت و ستبر، سرداب زیر زمین، غار کهف، گنبد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چاه زیج
تصویر چاه زیج
چاه زیچ چاه زیگ (زیج تازی گشته زیگ پارسی است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چار آخر
تصویر چار آخر
کنایه از چهار عنصر است که خاک و باد و آب و آتش باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چار میخ
تصویر چار میخ
چهار میخ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زار زار
تصویر زار زار
گریه شدید از سوز دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زار زار
تصویر زار زار
به حال زاری، به حالت خواری و زبونی
فرهنگ فارسی معین
اگر بیند که ارزیر بسیار به دست داشت، دلیل که بر قدر آن، وی را چیزی از متاع دنیا حاصل گردد. اگر بیند کاسه و طبق و مانند این داشت و دانست که ملک اوست، دلیل که قدر آن، وی را خدمتکار و چاکر بود - محمد بن سیرین
دیدن ارزیر در خواب سه وجه بود. اول: منفعت، دوم: خدمتکار، سوم: متاع خانه .
اگر بیند که ارزیر همی گداخت، دلیل بود که در زبان مردم افتد به بدی .
فرهنگ جامع تعبیر خواب
اتاق چهار در، ساختمان شخصی
فرهنگ گویش مازندرانی
کودکی که از برگ پوسیده درختان حاصل شود
فرهنگ گویش مازندرانی
گریه ی شدید، گریه ی توام با ناله
فرهنگ گویش مازندرانی
یک چهارم، نوعی شراکت و سهمیه بندی در اجاره ی زمین کشاورزی
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع بازی های محلی
فرهنگ گویش مازندرانی